به وبلاگ خودتون خوش آمدید
چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 12:12 ::  نويسنده : سعید .ص

 - عبادت سه نفري

عنيف کندي گويد: در زمان جاهليت بقصد خريد لباس و عطريات براي خانواده ام به مکه رفته به عباس بن عبدالمطلب که مرد تاجر بود وارد شدم، روزي در مسجدالحرام نشسته بود و به کعبه نگاه ميکرديم، آفتاب در وسط آسمان نمود روي به کعبه ايستاد، پسري آمد و در طرف راست جوان ايستاد بعد بانوئي آمد و در پشت سر آنها ايستاد جوان به رکوع رفت آن دو نيز به رکوع رفتند، جوان سر از رکوع برداشت آن دو نيز سر برداشتند، جوان به سجده رفت آن دو نيز به سجده رفتند.
به عباس گفتم: اين کار بزرگي است، عباس گفت: بلي کار بزرگي است، ميداني اين جوان کيست ؟ او محمد بن عبدالله پسر برادرم است، و آن پسر علي فرزند برادرم ابوطالب است، و آن بانو خديجه دختر خويلد همسر محمد است، برادرزاده ام ميگويد: پروردگار آسمانها و زمين است که او را به اين دين ماءمور نموده است، بخدا سوگند در روي زمين اين دين بجز از اين سه نفر پيرو ندارند.
مدرک:
1 - اسد الغابه تاءليف عزالدين علي بن ابي الکرم شيباني معروف به ابن اثير متوفاي سال 630 ج 3 ص 414.
2 - استيعاب تاءليف ابو عمر يوسف بن عبدالله بن عبدالبر متوفاي سال 462 هجري در شاطبه اندلس ج 3 ص 163.
عنيف کندب برادر اشعث بن قيس بود از وي انحرافي ديده نشد بلکه بر حسب روايتي برادرش اشعق را بخاطر شرکت در قتل علي عليه السلام توبيخ ميکرد.
عباس بن عبدالمطلب عموي رسول اکرم دو سال و يا سه سال از آن حضرت بزرگ بود، پيش از هجرت نبوي به آن حضرت ايمان آورده بود در مکه اقامت نموده اخبار مکه را به آن بزرگوار مي نوشت قبل از فتح مکه به آن حضرت پيوست، پس از پيامبر اکرم زنده بود، در آخر عمر نابينا شد، بالاخره بسال 32 هجري در مدينه از دنيا رفت و در بقيع بخاک سپرده شد.
خديجه دختر خويلد بانوي معظمه مکه همسر رسول اکرم، حضرت در بيست و پنج سالگي با او که چهل ساله بود ازدواج نمود، تمامي فرزندان آن حضرت جز ابراهيم از آن بانو بود، وي اولين بانوئي بود که به آن بزروگوار ايمان آورد، طبق روايات متعدد از بهترين بانوان بهشت است، پس از 65 سال عمر بنابر مشهور در ماه رمضان سه سال پيش از هجرت از دنيا رفت و در حجون دفن شد.


2 - اولين مؤمن

از علي عليه السلام نقل شده که مي فرمود: من بنده خدا و برادر رسول خدايم من صديق اکبرم، به غير از من هر کس اين دعا را بکند دروغگو و افتراگر است، هفت سال پيش از مردم با رسول خدا نماز خواندم.
ابن عباس ميگفت: اولين کسي که با پيغمبر نماز خواند علي بود، جابر بن عبدالله مي گفت: رسول خدا روز دوشنبه مبعوث شد و علي روز سه شنبه با او نماز خواند، زيدبن ارقم ميگفت: علي اولين مسلمان است. مدرک کتاب الکامل ج 2 ص 37.
((علي عليه السلام شش ساله بود که رسول خدا او را بخانه خود برد و مانند يگانه پسر خانواده زير تربيت خود قرار داده تمام اخلاق و روحيات خود را در مدت چهار و پنج سال به او منتقل ساخت، خود آن حضرت در خطبه قاصعه ميفرمايد: وضعني في حجره و انا ولد يضمني الي صدره و يکنفني في فراشه و يمسني جسده: مرا در آغوش خود قرار مي داد در حالي که من پسر بچه بودم بسينه خود مي چسباند، در بستر خود مرا جا ميداد بدن شريف خود را در تماس من قرار ميداد.))
((با اين وضع نارسا است اگر بگوييم: علي ايمان آورد چون کافر نبود که ايمان بياورد، بلکه از اول مؤمن بود، خود حضرت در خطبه چهارم نهج البلاغه ميفرمايد: ما شککت في الحق مذاريته در حق شک نکردم از روي که آنرا بمن نشان دادند - ع ))
عبداله بن عباس که بخاطر وسعت علم و اطلاعاتش به ((حبر الامه ))معروف و از شاگردان و ارادتمندان امير المومنين عليه السلام، مادرش ‍ لبابه کبري بود، موقعي که رسول خدا و بني هاشم در شعب ابوطالب محصور بودند بدنيا آمد، موقع وفات رسول خدا سيزده سال داشت و بقولي پانزده سال، در سال 68 هجري در طائف از دنيا رفت.
جابر بن عبداله انصاري از طائفه خزرج و يکي از بزرگان اصحاب رسول خدا و از دوستداران خاندان عصمت و طهارت بود، خدمت علي عليه السلام و امام حسن و امام حسين و امام زين العابدين و امام باقر عليهم السلام را درک نمود، 94 سال در دنيا عمر کرد، بسال 74 يا 77 وفات يافت. زيد بن ارقم از طائفه خزرج و از سابقين در اسلام است، در اکثر غزوات رسول اکرم شرکت داشت، وي از علاقمندان علي عليه السلام بود و در جنگ صفين شرکت کرد، بعدا ساکن کوفه شد و در آنجا خانه بنا نمود تا در سال 68 در زمان مختار از دنيا رفت.


3 - منصور را موعظه کرد

منصور دوانيقي به عمروبن عبيد گفت: مرا موعظه کن، عمرو گفت: با چيزهائي که شنيده ام يا با چيزهائي که ديده ام ؟ منصور گفت: با چيزهائي که ديده اي، عمرو گفت: عمر بن عبدالعزيز را ديدم که موقع مرگ يازده پسر داشت، و ترکه اش هفده دينارش را خرج کفن او کردند، و با دو دينار محل قبرش را خريدند، به هر يک از پسرانش کمتر از يک دينار ارث رسيد.
هشام بن عبدالملک را نيز ديدم که موقع مرگ ده پسر داشت، از ترکه اش به هر يکي از پسرانش هزار دينار (يک ميليون مثقال طلا) ارث رسيد، پس را مدتي يکي از پسران عمر بن عبدالعزيز را ديدم که در يک روز يکصد اسب در راه خدا به مجاهدان داد، و يکي از پسران هشام را نيز ديدم که دست گشوده گدائي ميکرد.
مدرک:
شرح نهج البلاغه ج 2 ص 101 تاءليف ابو حامد عزالدين عبدالحميد بن هبة الله معروف به ابن ابي الحديد معتزلي متولد روز شنبه اول ذي الحجه سال 586 در مدائن، ساکن بغداد متوفاي سال 655 هجري.
ابو جعفر منصور بن محمد معروف به دوانيقي دومين خليفه عباسي، شخص سفاک و ستمگر بود، اکثر فرزندان امام حسن عليه السلام و علويان را در زندانهاو لاي ديوارها گذاشت، بسال 158 هجري در راه مکه در محلي بنام بئرميمون از دنيا رفت، خلافتش 32 سال و چند روز کم و سنش 63 سال بود.
ابو عثمان عمروبن عبيد بصيري در زمان خود از بزرگان معتزله و از زهاد مشهور بود، نزد منصور دوانيقي احترام زياد داشت، بسال 80 هجري متولد شد و بسال 144 هجري وفات يافت.
عمربن عبدالعزيز ششمين خليفه اموي، مادرش ام عاصم دختر عاصم بن عمر بن خطاب بود، بسال 61 هجري در مصر بدنيا آمد، پس از وفات سليمان بن عبدالملک بسال 98و يا 99به خلافت رسيد کارهاي خير بسيار انجام داد، از جمله سب علي عليه السلام را که سنت بني اميه بود برداشت، در ماه رجب سال 101 هجري در سن سي و نه سالگي از دنيا رفت.
هشام بن عبدالملک، هشتمين خليفه اموي شخص ظالم و متکبر و معروف به بخل بود، در ماه ربيع الاخر سال 125 هجري در رصافه از دنيا رفت.


4 - شبيه عيسي بن مريم

علماء حديث نقل ميکنند که رسول اکرم به علي عليه السلام فرمود: در تو شباهتي هست به عيسي بن مريم: يهود او را دشمن داشتند. و به مادرش ‍ تهمت زدند،



ادامه مطلب ...
سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, :: 7:34 ::  نويسنده : سعید .ص

 

   این همان دریای عجیبی است که در قرآن آمده است!!
در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توانید در سجیه دید، این شمالی ترین شهر دانمارکیهاست، جایی که دریای بالتیک و دریای شمال بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این راستا بوجود می آید.

In a tourism filled city of Skagen you can see this incredible natural sight. This city is the most northern point of Danish people…..where the Baltic sea “meets” the North sea. Two different seas can not be combined together thus creating this line

و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.
سورة مبارکه الرحمن
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (۱۹) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (۲۰) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۱) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (۲۲)
۱۹٫ دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.۲۰٫ اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.۲۱٫ پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید؟ ۲۲٫ از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى‏شود.

سوره مبارکه فرقان آیه ۵۳:
« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد.

سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, :: 7:13 ::  نويسنده : سعید .ص

سلام ،سلام من به سلطاني  که سالياني سلطنش به خاطر سياهي دلهايي به سالي بعد افتاده است سلام  من به مولايي که بندگان همچو منش عنان خودخواهي را به دست گرفته اند وزردل را بازنگاري معاوضه مي کنند وخبرندارند درکوچه ها دلبري به اميد دلي نشسته است.

 اي مولاي من براوراق گنجانده تاريخ ورقهايي از آناني باصورت بي سيرتي صداي رهگذري که نداي آشنا را برزبان داشت ونواي آشنا را به گوشهاي دل نوا مي داد نمي شنيدند ونمي ديدند که يوسف شدن درزيبايي صورت نيست  بلکه زيبا شدن در يوسف  سيرت بودن است  واي آقاي من بهانه دلم ازنوايي است که بايد يوسف شدو ديد که کارد به استخوان اثر نمي کند.

آقاي من هنوز نمي دانم  که جمعه ها بها هستند يا بهانه وهنوز نمي دانم که ندبه ها ندا هستند يا نشانه وکميت کميلم برسبزه زارهاي دل به تندي مي تازد راه را گم کرده است يا نه شاه راه را مي داند وبه بيغوله مي رود وهرجمعه که مي گذرد سر در زنخدان مي گذارم ودرزندان دل خويش با زنده اي زمزمه مي کنم زبان ،بهانه اي دوباره ازامام زمان خويش دارد  اي شهسوار شبهاي بدون سحر واي مونس همدم يتيمان بدون پدر آقاي من جاده سبز انتظار بااستقبالي دلهايي همراه است که کميت کميلشان لنگ مي زند ونواي ندبه اشان دلي رابه چنگ نمي زند.

 آقاي من دوست دارم در سرزمين دل خبر ازآشنايي گيرم که بااو آشتي کنم وبگويم که دگر گناه نمي کنم ،حرام رانگاه نمي کنم ،پابه هرجايگاه نمي کنم وپناه به هرپناهگاه نمي کنم .

اي آقاي من حق داري ادعاي شيعه شيفتگي مي زنيم وحرم وپاکي دل را که جاي نامحرمانه نيست به هرنامحرمي محرمي مي کنيم وباخبرداري ،خودرابه خبري مي زنيم وپاکي دل را که قدم انتظار بايد محرمش باشد وهرناشايستي شايسته مي پنداريم وبا اين حال باز مي گوييم منتظرت هستيم  .

اي مولاي من  انتظار واژه اي است که دل رابه انقلاب وا مي دارد که دربرابر اهريمن هاي دروني ووسوسه هاي دروني به پا مي خيزد ونشان مي دهد انتظار واژه اي است پاک ومقدس ومدال وتاج وتختي بي مانند است که فقط منتظر مي تواند ازآن بهره ببرد .

اي مولاي من مي دانم اگر علم عشق را برپا مي کني وباز دلت را الم مي کني  وپاکي دل رابه ناپاکان مي سپاريم وبه روي خود نمي آوريم که توخود مي بيني ومي داني احوالمان راو،خود رامدهوش مي کني .

اي آقاي و مولاي من اين  صخره هاي گناه دل رابه سخره مي گيرند وشميم انتظار را که جزء برمنتظران شادابي وطراوتي ندارد به باد وزاني تشبيه مي کند که ازسرزمين خزان مي وزد.

اي آقاي و مولاي من جويبار اشک ديگر دريا را مي طلبد که شايد اميد رميده دل غايبي بشکسته به ناخداي دريا برسد وبگويدجويبار هم به دريا مي ريزد وعطر يار را از سرزمين آشنايي به مشام جان برساند .

اي آقاي و مولاي من خوب شدن وباتو بودن سرمايه مي خواهد که سرزمين دل به دنبال آن  است  ولي هرکجا که مي نگرد ازعطشناکي خود به سرابي مي رسد وباز تشنه تر از قبل به اميدي دوباره مي گردد واما نمي داند اين سرمايه کلمه اي است که عشق تورا در درون خود گنجانده است.

اي آقاي و مولاي من مي دانم ديدن اين چنين يوسفي دل يعقوبي را مي خواهد که بانابينايي چشم با روشني دلي پرنور بگردد وکنعاني مي خواهد تا نسيم بوي يوسف را از سرزمين هاي دور برمشام آن پير کنعان برساند وبگويد که انتظار کليد برگشت يوسف به شهر کنعان بو د.

اي آقاي و مولاي من پنجره دل را به سوي خورشيد انتظار باز مي کنيم تاشايدخبري از آشنا ترين آشناي هستي که دردل سيه وتاريک من گم شده است دريابم وندايي راکه از آهنگ خوش ندبه جمعه بامضموني باذکر يابن الحسن يابن الحسن است به تو هديه کنم .

اي آقاي  ومولاي من چشمانم بهانه مي گيرند که چقدر به جاده انتظار نگه کرديم وهرروز از نسيم دل خبرزآشنا گرفتيم وخيره شديم باز هم جزء آن نسيم که خبري انتظاري دوباره داشت نديديم .

اي آقاي  ومولاي من جمعه راميعادگاهي مي دانم که وعده يار درآن ميعادگاه به تحقق مي پيوندد.

 

دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 6:57 ::  نويسنده : سعید .ص

 

مهریه عجیب همسر شهید چمران
 
سال‌ها از آرام گرفتن دکتر چمران می‌گذرد، روزهای تکاپو و از پشت صخره‌ای به صخره دیگر پریدن و پناه گرفتن. و روزهای جنگ‌های سرنوشت‌ساز پایان یافتند. و اکنون در این روزگار به ظاهر آرام «غاده چمران» با لحنی شکسته باز از چمران می‌گوید.
به گزارش شهدای ایران او پس از ازدواج با شهید چمران در تمام دوران مبارزه وی در جنوب لبنان و نیز در جریان دفاع مقدس در جبهه‌های جنوب و غرب کشور، همراه و همگام با این شهید بزرگوار بود. با این که اهل لبنان است و لهجه عربی دارد ولی زبان فارسی را به راحتی صحبت می‌کند....
 


ادامه مطلب ...
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 11:20 ::  نويسنده : سعید .ص

کاکل‌زری و گيسوزری

یکی بود یکی نبود غیر از خدا کسی نبود. پادشاهی بود که صاحب فرزند نمی شد. یک روز پای درویشی به کاخ او باز شد و رو به پادشاه کرد و گفت: پادشاه سلامت باشد برای چه این چنین افسرده و غمگین هستی؟ پادشاه داستان زندگی خود را برای درویش بازگو کرد درویش که از ماجرا آگاه شد از کشکول خویش سیب سرخی در آورد و آن را به پادشاه داد و گفت: این بار هنگامی که خواستی با همسر کوچکت همخوابه شوی این سیب سرخ را دو نیمه کن یک نیمه اش را خودت بخور و نیمه دیگر را به همسرت بده. با اینکه پادشاه از اینگونه سخن ها بسیار شنیده بود ولی دل درویش را نشکاند و گفت: برای اینکه بتوانم به بزرگترین آرزویم برسم و نگذارم تاج و تختم بی صاحب بماند گفته ترا هم انجام می دهم . پادشاه سپس سیب سرخ را از درویش گرفت و بر روی تا قچه گذاشت. در شبی که می خواست با همسر کوچکش همخوابه شود بنا به گفته درویش سیب را از روی تاقچه بر داشت و از میان دو نیمه کرد یک نیمه اش را خودش خورد و نیمه دیگر را همسرش . مدتی گذشت نشانه های بارداری همسر پادشاه آشکار شد. این خبر در همه جا پیچید و اطرافیان شاه غرق در شور و شادمانی شدند و همه در انتظار بدنیا آمدن پادشاه آینده خویش گوش به زنگ ماندند تا اینکه نه ماه و نه ساعت و نه دقیقه سپری شد و خبر دادند که درد زایمان همسر کوچک پادشاه آغاز شده است. زن بزرگ پادشاه .... 



ادامه مطلب ...

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان به وبلاگ سعید خوش آمدید و آدرس saeed92.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 25
بازدید کل : 9606
تعداد مطالب : 5
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1


فال حافظ